تغییر چیست و چگونه رخ می دهد [حقایقی که تا حالا نشنیدید]
زمان عاملی مناسب برای پیشرفت ما می باشد این قدرت زمان است که انسان ها با گذشت آن از خیلی چیزها اطلاع می یابند و می توانند به نیازهای خودشان رنگ و بوی پیشرفت را بچشانند حالا این سوال مهم بوجود می آید که واقعا تغییر چیست و چگونه رخ می دهد؟
بیشتر ما بر این باور هستیم که هر زمانی رفتار و منش متناسب با خودش را می خواهد زمان در حال پیشرفت است ما باید بروز باشیم وگرنه نمی توانیم زندگی زیبایی داشته باشیم در واقع می توان گفت تغییر یعنی متفاوت تر از قبل رفتار کنیم که لازمه آن این است که متفاوت تر از قبل فکر کنیم.
این تفکر درست است اما متاسفانه بیشتر مردم برداشت های غلطی از این قاعده می کنند بخاطر همین لازم است خوب با زمان ، پیشرفت و رابطه بین این دو آشنایی کامل پیدا کنیم تا ناخودآگاه زندگی خود را از بین نبریم.
مهمترین عامل تغییر چیست
قبل از وارد شدن در بحث چگونگی ایجاد تغییر در زندگی خود و اینکه چه جاهایی از زندگی را نباید به اشتباه تغییر دهیم لازم است که بدانیم مهمترین عامل تغییر چیست و چقدر باید آن را عاملی مهم برای سبک تغییر داده شده در زندگی دانست؟
در واقع می توان عواملی مختلف برای تغییر در سبک زندگی نام برد اما بدون شک می توان گفت مهمترین عامل تغییر، زمان است چون با گذشت زمان علم توسعه پیدا می کند و وقتی علم توسعه پیدا کند پیشرفت شکل می گیرد و زمانی که پیشرفت شکل بگیرد در سبک زندگی جامعه تغییر ایجاد می شود.
واقعا زمان تا چه اندازه باید زندگی ما را تغییر دهد؟
اجازه بدهید دقیق تر بشویم چون این موضوعی است که ذهن بیشتر مردم را درگیر کرده است؛ بیشتر مردم به بهانه ی اینکه خیلی چیزها پیشرفت کرده است پا روی نکاتی می گذارند که چند سال بعد به انسانی افسرده و بیحس تبدیل می شوند (پوچی مطلق).
چنانچه احساس افسردگی دارید توصیه می کنم مقاله روش های مقابله با افسردگی را حتما مطالعه کنید چون نکات ساده و حائز اهمیتی را آنجا خدمت شما بیان کرده ام.
شاید شما هم در اطراف خود دوستانی داشته باشید که دچار این مشکل شده باشند بصورتی که چیزی به آنها انرژی نمی دهد و ذوق چیزی را ندارند این مشکل ناشی از عوامل مختلفی است اما برخی آنها مربوط به تفکری است که فرد در طول زندگی شخصی خود دارد.
این افراد در ذهن ناخودآگاه خودشان به خاطر جو محیط و خصوصا فضای مجازی به این نتیجه رسیده اند که چون زمان باعث تغییر خیلی چیزها می شود پس باید بیخیال برخی قیود شوند و آزادگی را تجربه کنند بنابراین این اشخاص آزادگی را با ولگردی اشتباه می گیرند و برای آنها یک سوء تفاهم پیش می آید.
در ادامه می خواهیم به صورت کلی خوب راجب این سوال که تغییر چیست و چگونه رخ می دهد صحبت کنیم چون خیلی از افراد متاسفانه دچار این مشکل هستند در نتیجه زندگی خود را از دست می دهند و در برخی از موارد دچار فشارهای وسوسه به خودکشی می شوند.
زندگی ما به دو بخش اساسی تقسیم می شود
۱) بخش عارضی
این بخش شامل زندگی روزمره ما می باشد که زمان در پیشرفت آن بسیار تاثیر گذار است در بخش عارضی شما باید همپای زمان و حتی جلوتر از زمان حرکت کنید تا همیشه موفق باشید و در طول زندگی به مشکل بر نخورید.
شما باید در این بخش از زندگی همیشه به روز باشید و اگر عقب بمانید مطمئنا هیچ پیشرفتی در زندگی نخواهید داشت این بخش مخصوص تغییر انسان می باشد بخاطر همین متغیر است و در هرزمانی باید تغییر کند و اگر تغییر نکند زندگی ما دچار مشکل می شود.
برای اینکه منظور من را متوجه شوید به این مثال ها دقت کنید:
انسان ها در زمان قدیم با حیوانات جابجا می شدند مثل شتر و اسب که برای پیمودن راه استفاده می کردند اما با پیشرفت تکنولوژی با وسایل نقلیه مختلف بسیار سریع تر و راحت تر این اتفاق افتاده است به طوری که اصلا با قدیم قابل مقایسه نیست.
الان اگر کسی تغیر نکند و بخواهد مثل قدیم با حیوانات جابجا شود خیلی برایش دردسر درست می شود، شما آن را فردی عقب مانده می خوانید و خود آن فرد هم نمی تواند زندگی لذت بخشی را داشته باشد.
هرچه وسیله نقلیه ما بهتر باشد طبیعتا زندگی راحت تری را تجربه خواهیم کرد البته مقصود من مصرف گرایی بیهوده نیست بلکه منظور من رفاه ما می باشد.مثلا در قدیم تلفن همراه نبود و راه ارتباطی انسان ها ارسال نامه بود الان دیگر کسی این کار را نمی کند چون با آمدن تلفن همراه خیلی از مشکلات ارتباطی حل شد از همین رو اگر شما پیشرفت نکنید و سوادتان در حد نوشتن و ارسال نامه باشد موفق به تعاملات اجتماعی نمی شوید و خیلی زود شکست خواهید خورد.
با گذشت زمان و آمدن شبکه های اجتماعی-سایت ها و … الان دیگر با یک سرچ ساده در کمتر از ۵ دقیقه هر اطلاعاتی را می توانید بدست بیاورید کاری که خودتان انجام دادید و الان در این صفحه حضور دارید.
پس گذشت زمان در این بخش نقش مادر را ایفا می کند و برای اینکه زندگی شخصی، اجتماعی و کاری ما پیشرفت کند باید به روز باشیم و مطابق زمان جلو برویم؛ هرچه به روزتر باشیم توی کسب و کارها و تعاملات اجتماعی موفق تر خواهیم بود.
الان رفاه خیلی زیاد شده است و راحتی در زندگی ما کاملا به چشم می آید از وسایل حمل و نقل بگیر تا وسایل ارتباطی و آشپزخانه و کاری؛ هرسال تکنولوژی بالاتری نسبت به قبل خواهد آمد پس شما اگر قرار است تغییری کنید باید در چیزهایی که مربوط به این بخش است تغییر پیدا کنید و مطابق عصر حاضر خود همیشه به روز باشید.
چرا باید در این بخش تغییر کنیم؟
چون زندگی ما در این بخش در گرو تغییر است یعنی برای پیشرفت در زندگی نیازمند تغییر هستیم این بخش از زندگی انسان اصل ثابتی ندارد چون قوانین آن متغیر است و تابع عصر خودش می باشد.
در قسمت عارضی شما باید عادت های قدیم را فراموش کنید و مطابق عصر حاضر به روز باشید من اسم این بخش را عارضی گذاشتم که در مقابل وجود اصلی است و به معنای عارض شده توسط عوامل بیرونی می باشد و دائما در حال تغییر می باشد تا اینجا قسمت اول سوال تغییر چیست و چگونه رخ می دهد را توضیح دادیم اما قسمت دوم این سوال که مربوط به چگونگی ایجاد تغییر و بایدها و نباید های آن می ماند که در ادامه به آن می پردازیم.
۲) بخش اصیل انسان
این قسمت مربوط به اصل انسانیت و ویژگی های برتری بشر می باشد بخش اصیل برخلاف بخش عارضی می باشد و زمان حاکم قوانین آن نیست؛ در این قسمت از وجود انسان قوانین ثابتی خدا قرار داده که برتر از زمان است این قوانین مربوط به اصل و مقام انسان می باشد و زمان هیچگونه دخالتی نمی تواند در آن بکند بطوری که اگر هر فردی این قوانین را در هر عصری زیر پا بگذارد اولین شکست و ضرر جدی را خود آن شخص می بیند.
این قسمت از وجود انسان دارای قوانین ثابت و معیار همیشگی است که هیچ وقت تغییر نمی کند و بر خلاف بخش عارضی، همیشه ثابت است معنای ثابت بودن این معیارها این است که چنانچه این قوانین زیر پا گذاشته شود شخص زندگی خود را از دست می دهد یا از انسانیت خارج شده و تبدیل به حیوان می شود اجازه بدهید برای این بخش از وجود انسان ها با چند مثال ملموس آن را برای شما روشن کنم.
به عنوان مثال:
نیاز انسان به خوردن آب همیشگی است و با گذشت زمان این نیاز تغییر پیدا نمی کند آیا می توان گفت الان که همه چیز قرار است متفاوت از گذشته باشد پس آب هم نخوریم؟ همانطور که انسان های اولیه آب می خورند انسان های عصر تکنولوژی هم آب می خورند چرا؟
چون زندگی و حیات آن ها به آب بستگی دارد و این نیاز همیشه ثابت است یا نیاز انسان به غذا که از اول آفرینش تا آخر، انسان برای بقا به آن نیازمند است و همینطور نیاز انسان به اکسیژن که همیشگی است و تغییر نمی کند.
این ها مثال های روشنی بود تا بهتر موضوع را درک کنید این نکته را فراموش نکنید همانطور که انسان در زندگی خود نیاز به تغییر دارد همانطور هم نیازمند اصل و معیاری ثابت در طول زندگی است همانطور که دانستید انسان هر دو بخش را دارا است یعنی هم بخش تغییر و دگرگونی که برای پیشرفت و رفاه انسان ها میباشد ( قسمت عارضی وجود انسان ) و هم بخش ثابت و دارای معیار که شرافت انسانی تابع قوانین تغییر ناپذیری آن می باشند ( قسمت اصیل وجودی انسان ).
بخاطر همین تمام اخلاقیات انسانی مثل: شخصیت، حیا، وفاداری، خوشرویی، وقار، عدالت و… جزو بخش اصیل انسانی می باشند که در هیچ زمانی تغییر نمی کنند بلکه در هر زمانی باید این خصوصیات اخلاقی را حفظ کنیم چنانچه این خصوصیات از جامعه بشری رخت ببندد دنیا تبدیل به جهنمی می شود که نه اعتمادی در آن وجود دارد و نه وفاداری و… هر کس از این قوانین سرپیچی کند و آن ها را تغییر دهد چرخ فلک آن را مجازات میکند.
در واقع شخص با زیر پا گذاشتن شأن انسانی دنبال لذت خواهی و هرزگی میرود کم کم بیشتر تشنه می شود و بیشتر دچار سرپیچی از قوانین میشود تا جایی که دیگر هیچ لذتی برای آن کافی نیست و همیشه حس می کند که تنها در دنیا رها شده است اگر تمام دنیا را هم به این شخص بدهید نمیتواند از آن لذت ببرد روح و قلب او تیره میشود و نمیتواند به سمت خوبیها برود این دقیقا همان مجازات چرخ فلک است به خاطر اینکه قوانین را زیر پا گذاشته است.
حتی تا جایی پیشروی می کند که در آخر به یک انسان پوچ و خالی از هرگونه احساس تبدیل می شود چنین شخصی را اگر در کنارش بنشینید روح شما خیلی اذیت می شود احساس تنفر می کنید و دوست دارید زودتر از او جدا شوید کم کم شخص وقتی احساس پوچی کرد و دیگر هیچ لذتی نچشید دلمرده میشود و به سمت افکار خودکشی کشیده می شود.
اگر گاهی اوقات تا این حد احساس پوچی دارید پس شکی نکنید که جایی را که نباید تغییر می دادی را تغییر دادی و یکسری اصول ثابت را زیر پا گذاشته ای اما گاهی اوقات هم اینطور نیست بلکه بخاطر دلایلی دیگر احساس پوچی و بی انگیزگی میکنیم که توصیه میکنم در چنین صورتی به مقاله بی انگیزگی برای ادامه زندگی رجوع کنید چون نکات آنجا می تواند خیلی به شما کمک کند.
متاسفانه وقتی حرف از جامعه امروزی و قرن جدید میشود با گفتن این جمله: ( خیلی چیزها عوض شده ) شروع میکنیم به زیر پا گذاشتن قوانین اصلی و صفات اخلاقی انسانی و تازه فکر میکنیم روشنفکریم در صورتی که ناخودآگاه داریم زندگی خودمان را به پوچی تبدیل می کنیم و ناگهان چشم باز می کنیم و خود را یک انسان دل مرده و پیر می بینیم با اینکه سن مان خیلی کم است.
غافل از این که منظور از تغییر و جامعهی امروزی تغییر در بخش عارضی و فرعی زندگی بشر می باشد نه تغییر اخلاقیات که پایه و اصل یک انسان برای انسان بودن است گاهی یک انسان هایی را می بینید که میفهمید واقعاً خوی حیوانی دارند یا حتی از حیوان هم بدتر هستند و هیچ حدود و معیاری ندارند در واقع این اشخاص روح و قلب خودشان را از دست دادهاند و به خاطر تغییر در قوانین اصیل در حال مجازات می باشد اگر بخواهم آنها را تشبیه به چیزی کنم بیشتر شبیه به کسانی هستند که در باتلاق گیر می کنند.
پس در جواب قسمت دوم این سوال که تغییر چیست و چگونه رخ می دهد باید بگویم تغییر باید در قسمت عارضی وجود انسان رخ دهد خیلی اوقات افرادی را میبینم که به من می گویند بدون اینکه بدانم و بدون علت احساس پوچی می کنم احساس غمگین بودن دارم.
علت اکثر افسردگی و احساس پوچ کردن ها این است که همزمان با تغییر بخش عارضی خود بخش اصیل انسانی را هم تغییر می دهیم و فکر می کنیم زمان باید همه چیز را تغییر دهد.
در واقع خود را از انسان بودن خارج میکنیم و دچار مجازات می شویم مهمترین نکته ای که باید بدانید اصالت انسان و شأن بشری است به خاطر همین معیارهای خوبی و انسانیت همیشه ثابت است و زمان در آن دخل و تصرفی ندارد.
این نکته را فراموش نکنید: تغییر در بخش اول (عارضی) که موجب پیشرفت و آمدن رفاه در زندگی مردم می شود باید همراه با پیروی از بخش دوم یعنی اصالت انسانی باشد وگرنه با وجود تکنولوژی و پیشرفت صنعت و علم هم ما دارای آرامش در زندگی خود نخواهیم شد چه بسا بیشتر در زمینه های منفی از این دستاوردهای مهم بشری استفاده کنیم.
به عنوان مثال با وجود شبکههای اجتماعی و این دستاورد مهم متاسفانه اکثر آن تبدیل به یک فضای کاملاً منفی و خلاف ویژگیهای انسانی شده است چرا؟ چون در کنار پیشرفت و تکنولوژی که مربوط به بخش اول است (عارضی) بخش دوم (اصالت) خودمان را فراموش کردیم به خاطر همین با وجود این تکنولوژی، نه تنها نتوانستیم در زندگی آرامش داشته باشیم بلکه بیشتر دچار دلهره و دغدغه هستیم.
خیلی از انسان ها هستند که از جهت رفاهی کاملا تضمین شده اند به طوری که انقدر پولدار هستند که کاملا زندگی مرفهی دارند اما با این وجود آرامشی را در زندگی خود تجربه نکردهاند و بیشتر دچار دلهره هستند.
تمام این ها به خاطر این است که اگر انسان به پیشرفته ترین تکنولوژی ها هم دست پیدا کند اما بخش اصالت خود را فراموش کند تمام زحمات خود را بر باد می دهد و هیچ وقت آرامش و خوشحالی از ته دل را احساس نخواهد کرد از همین رو همیشه انبیا الهی انسان ها را از این بخش وجود انسان آگاه کردهاند و توصیه های زیادی در زمینه صفات انسانی و اخلاقیات به بشر دادهاند. امیدوارم در پایان توانسته باشم هر دوبخش سوال تغییر چیست و چگونه رخ می دهد را توضیح داده باشم.
درباره رسول صفاری
سال ها تلاش کردم و آموختم از آنجایی که همیشه دوست داشتم دانسته های خودم را بازگو کنم کار خودم را با نفر برتر شروع کردم تا با اشتراک گذاری تجربه و تکنیک های مهارت های فردی نفری برتر باشیم.
نوشته های بیشتر از رسول صفاری
دیدگاهتان را بنویسید